به نظر شما چه نیازی بهتر است کامپیوتری شود؟

[SETIZEN]

سلام دوستان.

در این تاپیک میخواستم نظرتون رو در مورد این موضوع بدونم که چه چیز یا نیازی بهتره کامپوتری بشه یا به صورتی در بیاد که راحت تر و سریع تر اون نیاز برطرف بشه.حالا یا به صورت نرم افزاری یا سخت افزاری.

البته بهتره به عنوان یه کاربر ساده به این موضوع فکر کنید که این نیاز ، به نیاز عموم افراد نزدیک تر باشه ( البته اگر نیازی در حوضه کاری خودتون میبینید هم میتونید مطرح کنید )

به طور مثال مدتها بعد از این که تلفن اختراع شد برخی از مردم در این فکر بودند که چه خوب میشد اگه تلفنشون در جیبشون بود که نتیجش شد اختراع شدن موبایل

منتظر نظرات شما هستم

[Emir]

دوستان همونطور که میدونید مغز انسان از سیگانال های ضعیف مغناطیسی و الکترونیکی برای انتقال همه حواس استفاده میکنه خوب اگه سیگنال ها شناسایی بشن و بعد کدگشایی و در نهایت تغییر پیدا کنن !!!

ببینید وقتی دست شما میسوزه واقعا مغزشما که نمیسوزه تا بفهمه دستتون سوخته و با ارسال سیگنال خاص به قسمت خاصی از مغز به صورت مجازی مغز میفهمه که دست در حال سوختن هست و فرد وادار به واکنش میکنه خوب اگه ما بیاییم و دقیقا همون سیگنال به مغز بفرستیم به وسیله دستگاه بدون اینکه دستش در حال سوختن باشه مغز کاملا همون واکنش ایجاد میکنه

هنوز دانشمندها به فکر این نیوفتاد که حتی میشه با تغییر همین سیگنال ها فرد در یک منظره رویایی قرار داد و واقعا فرد در یک سرزمین گل قدم بزنه درحالی که روی کاناپه حال خونش داراز کشیده
حس لامسه - حس بویایی و حتی حس بینایی میشه فرد خوروند
نسل آینده ارتباطات هم همین خواهد بود
یعنی شما در کنار دوستتون که 1000 کیلومتر با شما فاصله داره قدم میزنید دست میدید و دقیقا گرمای دستشو حس میکنید چون دست دادن قبلا تجربه کردید و همون سیگنالی که شما در لحظه دست دادن شما برای مغزتون ارسال میشه یک کپی گرفته میشه و همون سیگنال در جایی دیگه به مغزتون اگه ارسال بشه شما واقعا حس میکنید که دارید دست میدید

یا سیگنال های مغز یک خلبان موقع پرواز کپی گرفته میشه بعد به مغز شما همون سگنال ارسال میشه و شما دقیقا همون چیزیو که خلبان میبینه و لمسش میکنه میبینید و لمس میکنید چون مغز شما همون سیگنالیو که مغز خلبان گرفته و احساس کرده سکان هواپیما دستشرو شما هم دریافت کردید و همون تصاویر هم میبینید

مخصوصا وقتی که بخش کنترلی ما غیر فعال بشه . یعنی یک چیزی شبیح خواب کنترل شده
شما تو خواب شاید کتک هم خورده باشید یا اینکه تو خواب ببینید از ارتفاع پرت شدید پایین ولی آیا واقعا شما پرت شدید پایین ؟ ولی چون دقیقا همون سیگنال سقوط به مغز شما ارسال شده احساس میکنید دارید پرت میشید پایین
خیلی دور نیست زمانی که شما در منزل یا در محل کار خودتون با استفاده از یک کلاه تقریبا معمولی ولی پر از چیپ و میکرو کنتلرر در هر لحظه هرکاری که دوست دارید انجام بدید
مثلا


البته اینا که چیزی نیست
یک روز به پدر بزرگم گفتم اگه 80 سال پیش بهتون میگفتن یک تیکه آهن شمارو 1 ساعته از تهران به مشهد میبره اونم از رو هوا چی جواب میدادید! گفتش اون زمان درک ماشین هم برای ما سوال بود چه برسه هواپیما که حتی با دیدنش هم باورمون نمی شد !!!

خلاصه نمیدونم آینده اسم این تکنولوژی چی میزارن ولی خیلی دوس دارم نسیم آبشار نیاگارا به صورتم بخوره و از همونجا سیگنال مغز یک کوه نورد که در نوک قله اورست هستشو رو مغزم بریزم انگار که من همون فرد هستم و دقیقا همون چیزو که کوه نورد تجربه کرده برای من هم تجربه و خاطره میشه
آینده زیباست

پ.ن: خدا میدونه چقدر جیب مردم به خاطر همین تکنولوژی های قطره چکانی خالی میکنن هرچی علم پیشرفت میکنه وسیله ای میشه برای بردگی بهتر مردم، تا 20 سال دیگه دسته کم 90% مردم جهان به طور کامل مسخ میشن و بدون تفکر هرچیزیو که تو تبلیغات ببینن باور میکنن که بهش احتیاج دارن واقعا بدون اینکه به همون وسیله احتیاج داشته باشن!

میدونم با تاخیر دارم در مورد این تاپیک پست میزنم، ولی به هر حال تازه عضو فروم شدم و این تاپیکم تازه خوندم، از نظرات این دوستمون خیلی خوشم اومد، منم نظرم اینه همه ی اختراعات از تخیل و رویاپردازی شروع میشن، اتفاقا هیچ کدوم از این مسائل دور از دسترس نیستن، همین دیروز خبرشو شنیدم که روی سوسکها یه تراشه ی خیلی کوچیک نصب کردن و از راه دور بهشون یه سیگنالهایی میفرستن که مغز سوسک اینطور تصور میکنه که داره به مانع برخورد میکنه و مسیرشو عوض میکنه، به این صورت سوسک رو مجبور میکنن دقیقا از نقاطی که اینا میخوان حرکت کنه، که از این مورد میخوان برای مسائلی مثل کمک به آسیب دیدگان بلایای طبیعی مثل زلزله و جمع آوری اطلاعات استفاده کنن! البته در مورد انسان هم اینطور نیست که هیچ مطالعه ای انجام نشده باشه از سالها قبل روی مغز انسان و نحوه ی درک احساسات و تجربه های مختلف کار کردن، منتها اکثرشون به صورت تحقیقات فوق سری ارتشها انجام شده، مثلا تو ارتش امریکا سالها قبل یه پروژه ای انجام داده بودن که مغز اسرا رو کنترل میکردن و همینطور هر اطلاعاتی که میخواستن ازش بیرون میکشیدن یا میتونستن طرف رو مجبور کنن که هر کاری اینا میخوان انجام بده، که الان با اینکه این اقداماتشون ضدبشری شناخته شده و لو رفته ولی مسئله ی mind control در ابعاد دیگه ای همچنان داره روش کار میشه و دانشمندان دارن سعی میکنن ازش به شکل مفید و مثبت استفاده کنن مثلا بخشی از حافظه رو که مربوط به تجربیات تلخی هستش که فرد داشته، بتونن پاک کنن و اون شخص بتونه با آرامش و روحیه ی بهتری زندگیشو ادامه بده، من فکر میکنم این مسائلی که دوستمون گفت هم در آینده نزدیک قابل وقوعه.