یکی از خاطرات خوب اورکلاکم مربوط به 3 سال پیش میشه،یکی از دوستان(اسمش علی بود مثله خودم
) از بابت ضعف پردازنده خود نالان بود و از قضا بنده نیز که به قول خودم دستی در اورکلاک داشتم پیشنهادی مبنی بر افزایش فرکانس پردازنده و کارایی خدمت دوست گرامی دادم،خلاصه سرتون رو به درد نیارم بعد از کلی آرتیست بازی و بیرون ریختن دل روده کیس بیچاره اقدام به اورکلاک به صورت کاملا آهسته و پله ای کردم،در حین عمل اورکلاک ناگهان چشمان مبارک به پاور تقلبی و بسیار بی کیفیت افتاد.پس از مشاهده عمق فاجعه در کیس دوست محترم ناگهان عامل بازدارنده اورکلاک که در روح هر فرد اورکلاکری موجود هست(
)به کار افتاد و بعد از کلی توضیحات که جانب دوست عزیزم عرض کردم با بیان این که پاور مورد نظر ولتاژ کافی و مناسب برای اورکلاک را دارا نمی باشد اقدام به اعمال تنظیمات اولیه مادربرد کردم،اما ناگهان صدای مهیبی از سمت پاور کیس به گوش رسید بنده که از فرط ترس به سرعت منطقه حادثه را با یک پرش جانانه ترک گفته بودم چشمانم به هیکل لرزان دوست گرام افتاد که در کنار کیس مبهوت و انگشت به دهان ایستاده بود پس از چند صباحی که از شوک وارده هر دو برون گشتیم از علت وقایع جویا شدم،از قضا مشخص گشت در زمانی که تمام حواس بنده در خدمت کیس و جامعه اورکلاکینگ بوده
،
دوست گرامی بنده در یه حرکت جانفشانانه و به درک خویش قدم برداشتن در امر خطیر اورکلاک اقدام به تغییر سوئیچ ولتاژ پشت پاور کرده بود.
نتیجه گیری اخلاقی هیچگاه با کسی که اسمش علی هست اقدام به اورکلاک نکنید.